مادرانگي
سلام پسراي نازم متين جونم امروز یهویی یاد اولین باري افتادم که از وجودت باخبر شدم و ني ني دومي كه الان توي دلم دارم و تجربه شيرين مجدد بارداري و مادر شدنم عین یه فیلم همه صحنه ها تند تند از جلوی چشمام رد ميشن وقتي از وجود شما مطمن شدم اون لحظه که فهمیدم هستین چه حالی داشتم خنده و گریه توام بود جالبه که سریع رفتم تو آینه هم نگاه کردم با اون چشای خیس قرمز و اون خنده گنده رو صورتم خیلی دیدنی بودم میخواستم یادم بمونه اون لحظه و بعد چون توان تحمل این همه هیجانو نداشتم به اولين كساني كه شادي م تقسيم كردم مادر ليلا بود و خاله هات مادر بودنم خيلي دوست دارم پسرهاي گلم هرلحظه به شما جگرگوشه هام فك...
نویسنده :
مامان سمانه
2:20